فیلم خارجی
ژانر: تخیلی
Close Encounters
برخورد نزدیک از نوع سوم
معرفی عوامل فیلم:
محصول کمپانی کلمبیا پیکچرز (Colombia Pictures)
کارگردان:استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg)
بازیگران:ریچارد دریفوس (Richard Dreyfuss) و فرانسیس تورفت به نقش لاکومبه (François Trufaut As Lacombe)
طاح صحنه : جو الویس (Joe Alves)
موسیقی متن : جان ویلیامز (Jon Williams)
مدیر فیلمبرداری : ویموس زیگموند (Vimos Zsigmond)
تهیه کنندگان : جولیا و جو فیلیپس (Jolia & Joe Philips )
محصول : 1977 آمریکا
داستان فیلم:
روی کارمند اداره برق شبی مورد حمله بشقابهای پرنه قرارمیگیرد.نکته ای که خانواده اش از قبول و درک آن عاجزند.علاقه وی به ساخت ماکتی از یک کوه و خرد و خمیر وسایل خانه جهت استفاده در ساختن آن همسر و فرزندانش را به فکر ترک خانه میاندازد. ولی پخش فیلم آن کوه از تلویزیون و اعلام سمی یودن هوای آن منطقه او را به این فکر میاندازد که به هر شکل................
قسمتی از دیالوگهای فیلم:
گوش کنین آقای لاتو میخوان شماره موتور ها رو بدونن
یه چیزی رو به من بگین چه اتفاقی داره اینجا میفته؟
پرواز شماره 19
19 چی؟
همون ماموریت آزمایشی از پایگاه هوایی دریایی پور...
داشتن قسمت بالایی هواپیماهای قدیمی رو آزمایش میکردن.
دیگه کی با این هواپیماها پرواز میکنه.
هیچ کس.در سال 1945 گزارش دادن که هواپیماها گم شدن.
میگه این یارو مال همین جاست دیشب اینجا بوده دیده چی شده.
میگه دیشب آفتاب در آومده و برای اون آواز خونده !!!!!!!!!!!!!!!!
روی این کرم برنزه کردن صورت فوری رو پیدا کردم بگیر بمال به اونطرف صورتت که همش یه رنگ بشه.
ولی این صورتمو زرد میکنه.این تو رو یاد چی میندازه؟
خیلی خوب پس به همه میگیم وقتی یه طرف صورتت یه لامپ آفتابی بوده خوابت برده.
برا چی؟
پدر میتونم یه سوال ازت بکنم؟
اونا واقعی هستن؟
بیا اینم نتیجه اش .نه نه واقعی نیستن حالا هم برو بیرون واسه خودت یه هات داگ بخر
شب بخیر خانوما آقایان
امیدوارم که منو میبخشین
چون در زبان شما نا مسلطم
میخوام در اتفاقی که در هندوستان افتاده با شما شریک بشم
به نظر ما این یه مفهوم داره
فکر میکنم این خیلی مهمه برای اینکه کمک به فهمیدن شما بشه از اشارات ...... استفاذه میکنم
کدهای این علامتها رو برای یاد دادن موزیک به ناشنواها اختراع کرد این اولین صداست
لطفا اولین صدا
...............................
این صدای دوم
...............
سومی
............
چهارمی عقب گرد همونه
................................
پنجمی که آخرینه
نمونه ها اینجان همین الان دو تا برنامه 15 دقیقه ای برامون رسید
این علایم انتخابی هستن؟
114 ضربه بوده بعد از یه فاصله 5 ثانیه ای 40 ضربه و دقیقا 30 ثانیه بعدش 30 ضربه یکنواخت 30 ثانیه سکوت و بعد یه سری شماره های کاملا جدید. 40 ضربه مکث 5 36 ضربه مکث 5 10 بعد 114 ضربه سریع خدای بزرگ 60 ثانیه سکوت و بعدش یه سری ازقام جدید شروع میشه.
این علامته از کجا میرسه.
از همین همسایگی
زمان تقریبی رسیدن نور 7 ثانیه است حتما باید داخل مدار خورشیدی باشه
-اینا که همینطوری الکی نیستن. این علامتا 103640 در جواب اونا
نه باید باشن الان هفته هاست این ترکیب آهنگ دار و مخابره میکنیم ولی در جواب فقط ارقام برامون میاد
ممکنه معنیش این باشه که صدای انسان به بن بست خوردن اونا هیچ مفهومی ندارن!!!!!!!!!!!!!!!
حالا میتونین برین تو اتاق 3655
خانومها و آقایون این یه بشقاب پرنده است.آلیاژ سرب و قلعه ساخت ژاپنه!!!!!!!!
یکی از بچه های من اونو انداخته روی چمن.فقط میخواستم اینو براتون روشن کنم که ما در مورد این چیزا اطلاع کامل نداریم در ضمن به اطلاعتون برسونم که سال گذشته آمریکاییا بیش از 7 میلیارد عکس گرفتن
با هزینه ای معادل 6/6 میلیارد دلار برای وسایل فیلم و ظهورش!حالا با این همه عکسی که گرفته شده کو عکسی که بتونه برای ما مدرک بشه.
سرگرد بیچ من مدتهاست که در کار خبرنگاری هستم دوربینهای ما تا حالا نتونستن عکسی از یک هواپیمای در حال سقوط یا یک تصادف اتومبیل بگیرن آیا این دلیل میشه که تصادف وجود نداره؟!!!!!!!!!!!!!
یکی از جنجالی ترین و تاپیرگذارترین فیلمهایی که در رابطه با موجودات فضایی ساخته شده . جلوه های ویژه اون بعد از 28 سال هنوز که هنوزه تازگی و طراوت خودش رو حفظ کرده .فیلمبردازی عالی و تاپیر گذار بهمراه کادر اسکوپ جلوه اون رو بیشتر و بیشتر کرده .در یک کلام سینمای ناب هالیوودی رو با این فیلم میتونید با گوشت و خون خودتون لمس کنید. فیلمی که در بعضی لحظات شما رو میخ کوب میکنه و بعضی دیالوگ هاش شما رو تا مدتها در فکر فرو میبره و به قول معروف یه تکونی به فکرتون میده.
به هر حال موقع دیدنش چیپش فلفل نمکی مز مز رو فراموش نکنین.
خاطرات مونس الدوله ندیمه ی حرمسرای ناصرالدین شاه
به کوشش: سیروس سعدوندیان
چاپ اول ۱۳۸۰
قیمت ۲۵۰۰ تومان
کتاب خاطراتی شیرین از آداب و رسوم و شیوه ی زندگی زنان زمان قاجار نقل میکند. از تولد و عروسی و عزایش. از تفریحات اندکش. مهمانی ها... گردش بیرون شهر.... مسافرت کردن... هووداری..... خرافات.... تعزیه ها... قصه گویی و نقالی ها.....
کتاب اینطور شروع میشود: حالا (سال ۱۳۴۵ هجری شمسی) نود و پنج شش سال دارم. تا صد سال چند سالی کسر دارم که آن هم چیز قابلی نیست. در عوض خیلی حرفها از مادرم و مادربزرگم شنیده ام که اگر نقل بکنم از صد و بیست سال هم جلوتر می رود.....
در سرفصلی می گوید: گوشه و کنار زن صد سال پیش را برایتان نقاشی کردم. از عروسی تا عزایش، از خوشبختی های کم و بدبختیهای فراوانش...
یا این سر فصل: ماه رمضان فرصتی پیش آورد که آیین زندگی زن صد سال پیش را طی این ماه مبارک برایتان نقل کنم. آدابی که امروز به فراموشی سپرده شده و شاید برای خیلیها به صورت قصه و افسانه درآمده باشد. در آن روزها ماه رمضان که نزدیک میشد، خانمها مرتب مهمانی میدادند و به مهمانی می رفتند. اسم این مهمانیها کلوخ اندازان بود. مطرب زنانه و آش رشته و وسمه و حنابندان از واجبات کلوخ اندازان به حساب می آمد.
فرستاده شده از طرف : هدیه عزیز
سلام. خوبین؟
میخوام کتاب دریاچه ی شیشه ای رو معرفی کنم.
نویسنده : مائیو بنچی
مترجم: قدسی گلریز
نشر: روزگار
چاپ هفتم ۱۳۸۲
سه جلد دریک جلد قیمت ۶۲۰۰ تومان
پشت جلد این کتاب نوشته:
آثار این نویسنده(مائیو بنچی) به قدری صمیمی خودمانی و لذت بخش هستند که هر خواننده ای برای خواندن آنها اشتیاق مقاومت ناپذیری در خود احساس می کند.
نشریه ساندی تایمز
دریاچه شیشه ای نوشته مائیو بنچی از جذابیت بی همتایی برخوردار است و خواننده تمایلی به تمام شدن آن ندارد.
نشریه بانوان
درام های مائیو بنچی بیانگر حوادثی هستند که در زندگی واقعی مردم هر جامعه ای پیش می آید و این نویسنده با فریبندگی، آنها را به رشته تحریر درمی آورد. قلم او دارای گرمی و شوخ طبعی فراوان است.
نشریه تایمز
و چه توضیحی بهتر از اینها برای این رمان جذاب و خواندنی؟
سبک او شبیه به سبک لوسی مد مونتگومری است. (نویسنده ی داستانهای آن شرلی و امیلی از نیومون) با این تفاوت که داستانهای مونتگومری بیشتر مناسب نوجوانان است و رمانهای بنچی برای بزرگسالان نوشته شده است. ولی همان آرامش و زیبایی را دارد.
شخصیتهای اصلی داستان کیت مک ماهون و خانواده اش هستند که در روستایی به نام لوف گلاس واقع در ایرلند زندگی میکنند. بقیه شخصیتها اهالی روستا و بعد همکلاسیهای کیت در کالج در دوبلین وغیره هستند. تعداد شخصیتها زیاد است و هرکدام داستان دلنشینی دارند. آخر داستان مهم نیست. لذت در تمام نشدن این کتاب است.
یک تشکر ویژه ی ویژه از گیلاسی عزیز که منم به این وب دعوت کرد و به خاطرش کلی زحمت کشید.
ژانر :کلاسیک شده . رومانس
گربه روی شیروانی داغ
The Cat On A Hot Tin Roof
مشخصات فیلم:
Metro Goldwyn Mayer Presents:
By
Elizabeth Taylor
Paul Newman
Jack Carson
Judith Anderson
Screen Play By:
Richard Brooks & James Poc
Based On the Play "Cat on a Hot Tin Roof" By
Director Of Photography: William Danleta
Produced By:
Directed By: Richard Brooks
مترو گلدین مایر تقدیم میکند:
باشرکت : الیزابت تایلور - پل نیومن - جک کارسون و جودیت اندرسون
فیلمنامه نویسان : ریچارد بروکس و جیمز پوک
بر اساس پیس تئاتر گربه روی شیروانی داغ نوشته تنسی ویلیامز
مدیر فیلم برداری : ویلیام دالنتا
تهیه کننده : لارنس وینگارتن
کارگردان : :ریچارد برکس
محصول سال :1958 آمریکا
داستان فیلم:
پدر بزرگ مالک کارخانه ها مزارع فروشگاه ها و هزاران دارایی دیگر با مراجعه به کلینیک بیماریهای خونی پی به بیماری سرطان خونی پیشرفته میبرد که بزودی او را از پای در خواهد آورد.
و اما در خانه داستان دیگری بر پاست:
کوپر فرزند ارشد خانواده بهمراه همسرش در پی جلب توجه و بدست آوردن سهم بیشتری از ارثیه پدر میباشد و این در حالیست که مگی ملقب به مگی گربه برای بدست آوردن دل برک همسر دائم الخمر خود تلاشی دوباره میکند.
اما..........
قسمتهایی از دیالوگهای فیلم:
اه .یکی از اون شیطونهای بی تربیت بستنی به پام پرت کرد.
بریک: برای چی اسم بچه های کوپر رو گذاشتی شیطونهای بی تربیت؟
مگی: چون بچه های برادرت بی تربیتن . به خاطر این .برادزت چیزی رو نمیبینه.گردن چاق یچه هش بدون هیچ اتصالی روی بدنهای چاقشون قرار گزفته.
بریک:این خیلی بده
مگی:نمیتونی گردنهاشونو بچرخونی چون اصلا گردنی ندارن عزیزم!!!!
پدر بزرگ:چرا تو و بریک یه دفه تصمیم گرفتین از نیواورلئان بیاین اینجا؟
مگی:به خاطر جشن تولد شما دلیل دیگه ای نداشت.
پدر بزرگ:پارسال و سال قبلش هم جشن تولی گرفتم اون موقع نیومدین.
مگی:خوب میدونین که اون بعضی وقتا چه جوری میشه
پدر بزرگ:شاید فک کرده به جای جشن تولد داره به مراسم ختمم میاد
مگی:ولی اون شما رو دوس داره پدر بزرگ
پدر بزرگ:اوووووووو
مگی:خیلی هم زیاد.
پدر بزرگ:چرا تو رو دوس نداره؟
مگی:شما چی میخواین؟مدرک؟
پدر بزرگ:اگه من سه سال شوهر تو بودم لازم نبود مدارک ارائه کنی چون تا حالا سه تا بچه داشتی و چهارمیش هم تو راه بود......
مگی:من میخواستم تو رو به هر شکل ممکن بدست بیارم.حاضر بودم هر کاری بکنم حتی اون کار !! ولی حال اون به هم خورد منم نگران شدم گفتم نکنه با این کار تورو از دست بدم.نکنه به جای اسکیپر از من متنفر بشی.بنابر این امتناع کردم . هیچ اتفاقی نیفتاد صدها بار سعی کردم اینو بهشبگم ولی اون اجازه نداده……..
بریک:به سلامتی مگی مقدس!!!!!!!
بریک:… بهت احتیاج دارم .من کمکت کنم؟چطور یه آدمی که حودش در حال غرق شدنه میتونه به یه غریق دیگه کمک کنه؟
پدر بزرگ:بنابر این تلفن رو فطع کردی
بریک:بله و شروع کرد به زنگ زدن.زنگ زد و زنگ زد و زنگ زد و…..من روی تخت اون بیمارستان دراز کشیده بود و نمیتونستم غلت بخورم یا…………
پدر بزرگ:کمک..............
مادر بزرگ:مگی اون کجاست؟
مگی:چی چی مادر بزرگ
مادربزرگ:اونی گه دکتر اورده بود تا اون بتونه درد رو تحمل کنه.
مگی: بریک اون پایینه و پیششه.برک پدر بزرگو کمک میکنه .
می:کمکش میکنه؟چطوری با یه دوی صد متر سریع؟
خفه شو می
می:یا با زدن چند تا گل سریع بتونه پدر بزرگو خوشحال کنه!!!!!!!!
می: ما تو اتاق بغلی هستیم . دیوارهای این خونه خیلی نازکن ما التماس های شبانه رو میشنویم و همینطور امتناع های شبانه رو
بریک:زن داداش تمام مردم مثل شما تو رختخواب سر و صدا نمیکنن .
می:ریک فکر نمیکردم حتی تحمل دیدنشم داشته باشی
ریک:شنیدی که پدر بزرگ چی گفت . این زن تو بدنش زندگی داره .گفتن حقیقت کار مشکلیه و مگی این حسن رو داره.........................
بریک:مگی؟؟؟؟
مگی:بله
بریک:بیا بالا ببینم عزیزم
مگی:چشم قربان
درباره فیلم:
دیالوگهای زیبا فیلمنامه فوق العاده و بازیهای گیرا این فیلم کلاسیک شده زا تبدیل به اثری جاودانه نموده که بعد از گذشت چهل و نه سال زیبایی و طراوت خود حفظ کرده و کهنه نشده. اگر طرفدار دیدن فیلمهای آرام و عاشقانه هستید به هیچ وجه دیدن این فیلم را از دست ندهید.
در ضمن دوبله و ترجمه این فیلم مسلما بیاد ماندنی میباشد.
استخوان های دوست داشتنی
نویسنده : الیس سبالد
ترجمه: فریدون قاضی نژاد
نشر:روزگار
* پرفروش ترین کتاب سال ۲۰۰۲
.... چهارده ساله بودم که در ششم دسامبر ۱۹۷۳ به قتل رسیدم .بیش تر عکس های دختران گمشده در روزنامه های دهه ی هفتاد شبیه من بود . دخترانی سفیدرو باموهایی به رنگ قهوه ای کدر ...
یه پاراگراف که رندومی انتخاب کردم !
... اما سه روز بعد ٬ زمانی که سگ خانواده ی گیلبرت آرنج مرا پیدا کرد و با پوسته ی ذرت که به ان چسبیده بود به خانه اورد ٬ اقای هاروی ان جا را مسدود کرد. در زمانی که این اتفاق ها می افتاد ٬ من در حال گذر بودم .نرسیدم تا ببینم که دندان روی جگر میگذارد ٬ چوب های استحکام بخش را بر میدارد و تمام شواهد را همراه با قسمتهای بدن من ٬ به جز ارنجم داخل کیسه میکند .زمانی که سرو کله من پیدا شد تا با امکانات کافی به حوادثی که روی زمین جریان داشت نگاه کنم ٬ بیشتر نگران خانواده ام بودم تا هر چیز دیگه ....
به نظر من کتاب استخوان های دوست داشتنی کتاب فوق العاده ای بود ... همونطور که خودتون متوجه شدید توی این داستان دختر بچه چهارده ساله توسط مردی کشته میشود و جالب است که داستان هم از زبان خود دخترک بیان میشود ... با مطالعه این کتاب شما تا حدودی با بهشت اشنا میشوید و می تونید تا حدی به ان ذهنیت واقعی بدهید...شاهد نگرانی ها خوشحالی های یک روح باشید ... در ضمن در خلال داستان هم به طرز درداوری با نحوه کشته شدن روبرو میشید !
خوبیش اینه که وقتی توی روزنامه میخونید دختر بچه ای توسط مردی به فلان دلیل کشته شد میدونید بچه چه زجری کشیده !!
در خاتمه توضیحاتم نوشته یک نویسنده و منتقد ادبی رو در مورد کتاب میگذارم که به نظر من بسیار زیبا کتاب رو شرح داده !
استخوان های دوست داشتنی یکی از عجیب ترین تجربه هایی است که به عنوان خواننده ٬ در مدتی طولانی داشته ام و نیز یکی از به یاد ماندنی ترین ان ها ٬ به طرز دردناکی سرگرم کننده ٬ به طرز نشاط اوری خشن و فوق العاده اندوه اور است . کاری بزرگ در ساخت خیالپردازانه و نشانه ای بارز از قدرت شفا بخش اندوه ...
نوشته شده توسط گیلاس خانومی .
فیلم خارجی:کازابلانکا
ژانر:کلاسیک شده
کازابلانکا
Casablanca
کمپانی برادران وارنر تقدیم میکندWarner Bross Pictures Inc Presents:
همفری بوگارت Humphry Bogart
اینگرید برگمن Ingrid Bergman
پل هنرید Paul Henreid
در فیلم کازابلانکاCasablanca
فیلمنامه نویسان:جولیوس جی – فیلیپ جی اپستین و هوارد کچ
ScreenPlay By :Julius J & Philip
G.Epstein & Howard Koch
مدیر فیلم برداری :آرتور ادیسون
Director Of Photo Gheraphy :Arthur Edeson
موسیقی متن : ماکس اشتاینر
Music By:Max Steiner
کارگردان:مایکل کورتیز
Directed By : Michael Curtiz
محصول سال:1939-سیاه و سفید
خلاصه داستان
مراکش – کازابلانکا – جنگ جهانی دوم:
ریک کافه دار معروف آمریکایی در کازابلانکا زندگی خود را در کار ویسکی و تنهایی سپری میکند. خاطرات عشقی نا فرجام در پاریس اشغال شده با ورود ویکتور لازلو قهرمان فراری جنگهای پارتیزانی بهمراه السا معشوقه قدیمی و ناپدید شده ریک زنده و زنده تر میشوند و درآخر این السا ست که بایستی از بین لازلوهمسر قانونی و ریک معشوق قدیمی یکی را انتخاب کند......
قسمتی از دیالوگهای فیلم
السا: ریک ریک دیگه کیه
سروان رنو: شما الان در کافه ریک هستید.ولی چیزه.......
السا: ریک چیه؟
سروان رنو: ریک از اون آدمهاییه که اگر من مرد نبودم و اگر سروان رنو نبودم حتما عاشقش میشدم واقعا چقدر احمقم که دارم پیش یک زن زیبا از یک مرد دیگه تعریف میکنم.!!!!!
السا :سلام سام
سام : سلام خانم . انتظار نداشتم دوباره شما رو ببینم
السا: خیلی وقته همدیگه زو ندیدیم
سام: بله خان سالهای زیادی گذشته.
السا: سام یکی از اون آهنگهای قدیمی رو بزن
سام: چشم خانم
السا:ریک کجاست
سام: نمیدونم خانم از اول شب تا حالا ندیدمش
السا: فک میکنی کی میاد
سام: امشب که دیگه گذشت نمیاد
السا: همیشه اینقدر زود میره خونه؟
سام: نه خانوم راستش با یه زنی تو کافه طوطی آبی رفیقه بیشتر اوقات میره اونجا
السا: اونوقتا بهتر دروغ میگفتی سام
سام: اونو به حال خودش بگذارید خانم.شما برای اون بد شانسی میارین!!
سام:رئیس خیال نداری بری بخوابی؟
ریک: فعلا نه
سام: در آینده نزدیک هم خیال نداری بری بخوابی؟
ریک: نه
سام: اصلا میری بخوابی
ریک: ننننننننننننه
سام: خوب منم خوابم نمیاد
ریک: پس بیا با من مشروب بخور
سام: نه من نمیخورم رئیس .رئیس بیا با هم از این جا بریم بیرون
ریک: نه جونم. من منتظر یه خانم هستم
سام: اون برات درد سر درست میکنه رئیس
ریک: من مطمئنم السا بر میگرده........
ریک: ........ بسیار خوب تعریف کن شاید در موقع تعریف واسه اش پایانی پیدا کنیم.
السا: در مورد دختریه که تازه از خونه اش تو فنلاند به پاریس اومده بود ................
لازلو: یا هر دو با هم میریم یا هیچ کدوم
السا: خواهش میکنم السا اینقدر زود تصمیم نگیر
.........آلمانا معجزه رو قدقن کردن خانم
لازلو: به جرگه مبارزه خوش اومدین اطمینان دارم این دفه ما برنده میشیم........تو حاضری عزیزم؟
السا : بله من حاضرم
لازلو: به امید آینده
یه اثر دیدنی کلاسیک رمانتیک و خیره کننده. بعد از هفتاد و چند سال هنوز که هنوزه کارگردانان جرات ساخت نسخه مشابه رو پیدا نکردن . از جالبترین نکات فیلم در زمان ساخت این بوده که فیلمنامه نویسان در انتخاب پایان فیلم اختلاف نظر داشتند و در عین حال فیلم برداری قسمتهای مختلف فیلم هم ادامه داشته و اینگرید برگمن به علت عدم اطلاع از پایان فیلم در انتخاب حس نسبت به معشوقه اصلی مردد بوده....
یه فیلم معرکه برای عصر دلگیر جمعه که دیدنش بخمراه اونی که دوستش دارین لذت دیدنش رو براتون دو چندان میکنه.......
فیلم خارجی:طالع نحس
ژانر : وحشت
Omen
Uطالع نحس
کارگردان:ریچارد دانر (Richard Donner)
بازیگران:گری وری پک (Grey Gory Peck) – لی رمیک (Lee Remick)-
دیوید وارنر (David Warner)و هاروی استفن(Harvey Stephen) به نقش دیمین.
موسیقی متن:جری گلد اسمیت (Jerry Gold Smith)
مدیر فیلم برداری:گیلبرت تایلر(Gilbert Taylor)
تدوین:استوارت بیند(Stuart Baind)
نویسنده:دیوید سالتزر (David Seltzer)
تهیه کننده:هاروی برن هارد(Harvey Bern Hard)
محصول :1976
داستان فیلم:
ظهور یک ستاره دنباله دار نشان از وقوع حادثه ای هولناک میدهد.دیمین فرزند اهریمن متولد شده تا پیش بینی کتاب مقدس مبنی بر ظهور شیطان را برآورده سازد.
دیمین - زاده شیطان دوران طفولیت خود را در کنار آقای دورن سفیر کبیر ایالت متحده در لندن سپری میکند.
با مرگ ناگهانی پرستار در روز تولد دیمین و ورود پرستار جدید و خبر نگاری کنجکاو...
- هنگامی که گناهکاران سامان گیرند و ستاره دنباله دار ظاهر گردد امپراطوری رم قیام میکند و اینجاست که من و تو میمیریم.
او از دریای خروشان بر میخیزد و از هر کرانه سپاهی خلق میکند برادر را به جان برادر می اندازد تا نسل انسان را نابود کند .
رساله کشف الاسرار.
قسمتی از دیالوگ های فیلم.
- چیز غیر عادی به نظرتون میرسه؟
- نه متاسفم
- اوایل فکر میکردم این نقص ممکنه از فیلم باشه ولی تکرارش واقعا عجیب بود ببینید!
- عجیبه نظر شما چیه؟
- این یکیو همون روزی که به نماشای مسابقه رفته بودین گرفتم.
- همون تیره
- نه نه.با این فرق که اینجا واضح تره و ضمنا با بدنش تماس پیدا کرده باقی شو خودتون میدونین....
- اون میگفت میخواد که مسیح گناهاشو ببخشه .
- روی بدنش علامت یا نشونه مشخصی به چشم نمیخورد بجز علامتی که روی پای راستش دیده شده بود.
- چی هست؟
- سه تا شیش . ششصد و شصت و شش!!!!
- علامت بازداشتگاهه؟
- منم همین فکرو میکردم. ولی کالبد شکافی میگه که مادر زاده!!!!!!!
- ششم ژوئن 5 سال پیش نوزاد اسکینا.اینم یه پسره تاریخ فوتش هم همون روزه.دو نسل که در یک تاریخ به خاک سپرده شدن .پسر منه .اون پسر منه.
- میگم این زن ممکنه مادر پسری باشه که تو بفرزندی قبول کردی
- چرا اینجا ؟ این جای ترسناک! بیا یه نیگایی بندازیم.یا مریم مقدس.حالا بریم سر اون قبر
- نه بیا از اینجا بریم.
- اگه اینم شبیه یه جونور باشه پسرم ممکنه الان یه جایی هنوز زنده باشه.....................
پسرمو کشتن اونو کشتن.حروم زاده ها در لحظه تولد کشتنش.قاتلا! جانیا.
- من حق دارم بدونم اوگن هگن به تو چی گفته.ببین تو این ماجرا من یه ناظر نیستم من اونو پیدا کردم.
- ولی این منم که باید اونو بکشم.با این خنجر ها.از من میخواد که این بچه رو بکشم.
- اون که بچه نیست.
- از کجا میدونه ممکنه که اشتباه کنه این دیوونگیه من که حاضر نیستم یه بچه کوچولوی بی گناهو بکشم. اخه اون چه تقصیری داره؟من این کارو نمیکنم.
- اگه تو این کارو نکنی من میکشمش!!!!!!!!!!!!!!!
بصیرت یعنی این.بگذار کسی که ادراک دارد تعداد حیوانات را بشمارد چون شمارش انسانی نیز هست.انسانی با شماره ششصد و شصت و شش!
کشف الاسرار-فصل سیزده-قطعه هفده
درباره فیلم:
.
برای عصر پنج شنبه توی این هوای سرد و دلگیر زمستونی که هر لحظه اش انتظار برف و بارون میره تو خونه نشستن و دیدن هر فیلمی می ارزه به بیرون رفتن و گیر کردن تو ترافیک فیل کش اتوبان همت و شهید چمران.
پس به جای بیرون رفتن و پشیمون شده بهتره که به ویدئو کلوپ کوچه تون سری بزنید و با گذاشتن یک عدد شناسنامه و پرداخت 300 تومن پول رایج مملکت این فیلم و بگیرین و نیگا کنین.در ضمن موقع دیدن این فیلم خوردن یک پاکت چیپس و یه خورده بادام زمینی نمیتونه خالی از لطف باشه.
به هر حال ایشالا که تعطیلی آخر هفته به همتون خوش بگذره.
مانی